جوجو طلاجوجو طلا، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 16 روز سن داره

جوجو طلا

مهر پدری

مهر و محبت در مادر بودن خلاصه نمی شود یکی از اولین چیزهایی که در سوئد نظرم را حسابی جلب کرده بود رفتار پدرها بود. مردهای جوان، یا حتی میانسال که با کالسکه بچه هایشان را میاوردند بیرون. در ماههای اول بی اغراق هر بار میرفتم خرید بیشتر از حد تصور پدرها را میدیدم که بچه به کالسکه (خوشبختانه امکانات برای کالسکه فراوان است و کاربرد بسیاری دارد نیاز به دوش و بغل نیست) آمده اند تا خریدهای روزانه یا هفتگی را انجام بدهند. پارک که میرفتم پدرها بودند که با بچه ها داشتند بازی میکردند، اتوبوس سوار میشدم پدرها بودند که بچه ها را برای مدرسه، ورزش، گردش همراهی میکردند. آن روزها حس میکردم چقدر لذتهای خوب از من دریغ شده در کودکی. در همان ماههای ا...
20 آذر 1391

عکسهای تولد یکسالگی

  تولد یکسالگی راستین عزیز 4 آبان ماه به خیر و خوشی برگزار شد کارت دعوت تاج کلاه ها و بخشی از تزیینات   راستین و کادوهاش شام : غذاها: ماکارونی، ناگت، خوراک قارچ، کشک بادمجان سالادها: سالاد الویه، سالاد کاهو، سالاد انار دسرها: کرم کارامل، ژله خرده شیشه و ژله میوه ای دسرها گیفت ...
14 آبان 1391

امروز

امروز صبح که بیدار شدم خیلی حال نداشتم رفتم دستشویی و اومدم دوباره دراز کشیدم خواستم برم صبحانه، دیدم حال ندارم حتی نمی تونستم درست بخوابم .در حالت نیمه خوابیده روی تخت دراز کشیدم و چشام رو بستم که یه لحظه خوابم برد همسری حموم بود .یهو یه صدایی شنیدم و حس کردم که دیگه وقتشه که نی نی به دنیا بیاد  ولی هنوز یک هفته به وقت سزارین مونده بود تو این فکرا بودم که دیدم نه دیگه باید پاشم یه کاری بکنم دوباره رفتم دستشویی و اینبار مسواکم رو هم زدم .همسری از حموم اومد بیرون .گفتم باید بریم بیمارستان!!!!!!! فکر کنم پسرمون داره میاد. همسری هم خوشحال شد هم تعجب کرد و هول شد گفت حالا باید چه کار کنیم؟ گفتم هیچی نتد نتد کارات رو بکن تا با هم بریم. ...
1 آبان 1391

آتلیه

 بخشی از عکس های آتلیه. البته چون فابلشون رو نداشتم کیفیتشون خوب نیست:   ...
28 مرداد 1391
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به جوجو طلا می باشد