بعدی ها
بعد از اینکه بابا جان بنده این خبر رو شنیدن و کلی ذوقیدن همش در تب و تاب بودن که این خبر رو سریعتر به همه بگن خلاصه بعد از 3 ماه و نیم بنده بود که دیگه خبر به همه جا رسید و غیر از خواجه حافظ شیراز بقیه خبردار شدند..هههههه در این بین داداش های عزیز و زن داداش یکی یک دونه که عشق بچه است هم خیلی خوشحال بودند و کلی تبریک و احساسات بانمک برام فرستادن و به جمع هواداران بنده به همراه نی نی گولو(این اسم رو بیشتر از همه عمه نی نی صداش می کنه) افزوده شد دیگه خیال بابا هم راحت بود ...