جوجو طلاجوجو طلا، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 13 روز سن داره

جوجو طلا

هفته 31

به امید خدا روزها و هفته ها به سرعت سپری می شوند و دوران زیبای انتظار به سر می رسد من وارد هفته 31 ام شدم و نی نی هم بزرگ شده و شیطون هفته پیش رفتم دکتر و بعد از معاینه بهم گفت که پوزیشن گل پسرم کج است و احتمالا می چرخه آزمایش ادرارم هم خوب خوب شده و دیگه هیچ عفونتی ندارم.خدا رو شکر فقط گاهی شبها غذام سخت هضم میشه و اذیتم می کنه وزنم دقیق شده 70 ولی شب خوابیدن واقعا سخت شده هی به این پهلو به اون پهلو..قتی بلند میشم واقعا لگنم درد می کنه ماه رمضون هم دیگه تموم شده و من تقریبا تصمیمم رو برای سرویس خواب کودک گرفتم فقط مونده با مامانم بریم سفارش بدیم تا اواسط مهرماه برام بفرستن  
11 شهريور 1390

آزمایش دیابت بارداری

روز پنج شنبه 20 مرداد برای آزمایش دیابت بارداری رفتم اول بصورت ناشتا ازم خون گرفتن و بعد از یک مدتی بهم گلوکز 50 گرم دادن بخورم و یکساعت بعد ازم دوباره خون گرفتن توی این فاصله آز ادرار هم دادم .چقدر این گلوکز شیرین بود .واه واه واه خداجون این مدت باقیمانده را هم کمک کن تا به خیر و سلامتی بگذره گل پسری هم ماشاء الله خیلی شیطون شده و تکونای زیادی می خوره. خیلی دوستت دارم مامانی عسلم دیروز جواب آز رو گرفتم و شکر خدا همه چی نرمال بود
26 مرداد 1390

عفونت ادراری

سوزش ادرار در دوران بارداری خیلی مهم است و اگر با این مسله مواجه شدید بصورت اورژانسی(البته بدون استرس) به بیمارستان مراجعه کنید و بخواهید آزمایش ادرار و کشت ادرار رو براتون انجام بدهند و سریعا نتیجه رو به دکترتون بگید تا تجویز لازم رو شروع کنه. عفونت ادراری ممکن است باعث زایمان زودرس بشه پس باید سریع شناسایی و درمان شود پس لطفا این مسله رو جدی بگیرید. معمولا اگر عفونت زیاد و مشکل شما حاد باشه آنتی بیوتیک برای مدت 10 روز تجویز میشه و پماد هم می دهند از سشوار حتما برای خشک کردن استفاده کنید و مایعات فراوان بنوشید. علائم عفونت ادراری: سوزش ادرار چکه چکه آمدن ادرار تکرر ادرار ممکن است همراه قارچ در ناحیه تناسلی و اطراف واژن باشد ...
22 مرداد 1390

دعاهایی که خوندم

تو این مدت سعی کردم بیشتر قرآن بخونم سوره های آل عمران، یوسف، واقعه، یس، الرحمن، قدر، والعصر رو خوندم و بعضی از دعاها را چهل بار می خونم حدیث زیبای کساء را 40 بار خوندم و واقعا لذت بردم من خیلی این حدیث رو دوست دارم و از همه 5 تن آل عباء سلامتی نی نی گلم را خواستم حالا خواندن 40 مرتبه زیارت عاشورا را خوندم و  ٤٠ مرتبه دعای توسل رو خوندم هستم دعای عهد امام زمان(عج) را می خونم در ماه رمضون هم ختم قرآن رو شروع کردم     ...
22 مرداد 1390

بازنشستگی

من از اول مرداد خودم رو بازنشست کردم و در خونه حالشو می برم استراحت می کنم می خوابم غذا می پزم ورزش بارداری می کنم و خلاصه از اینجور حرفا احساس می کنم اینجوری هم خودم راحتترم هم گل پسرم سرحالتر شده بعضی روزا حسابی خوابم میاد و تا 11 صبح می خوابم البته صبحانه می خورم و بعدش دوباره می خوابم برای همسری هم افطارها و سحری های خوشمزه می پزم امسال حال و هوای ماه رمضون از سال های قبل متفاوت تره.من نمی تونم روزه بگیرم و همسری سحری ها تنهاست . البته سعی می کنم توی این روزا قرآن بخونم و به امید خدا بعد رمضان یکبار ختم قرآن کزده باشم.
22 مرداد 1390

شرکت در مراسم عروسی

اولین عروسی که با هم شرکت کردیم 31 اردیبهشت در هتل اسپیناس بود تو هنوز کوچولو بودی و من هنوز ویار داشتم دومین در تویسرکان و یک باغ بود 25 تیر ماه. بزرگتر شده بودی و به آهنگها عکس العمل نشون می دادی سومی هم عروسی دختر عمه در ٤ مرداد بود شاید بازم باشه البته بعد از ماه رمضان امیدوارم همیشه شادی باشه
9 مرداد 1390

آخرین مسافرت نی نی

روز جمعه من و نی نی و بابایی راهی سفر به سرکان شدیم و یکشنبه ظهر هم برگشتیم. تصمیم گرفتم آخرین مسافرت نی نی تو شکمم باشه و بقیه سفرها میمونه وقتی خودش به دنیا اومد اونجا هم عروسی بود و هوای خنک. بد نبود هوا هم خنک و تمیز بود آخی ولی هنوز خستگی راه از تنم بیرون نرفته و کمرم درد میکنه.......
4 مرداد 1390

تکون های پسرم

2 روزی است که جوجو طلا، درست و حسابی مشت و لگد می زنه و من هی قربون صدقه اش میرم. ماشالله هزار ماشالله زورش زیاد شده... الهی قربون دست و پاهای نازش برم دیشب هم که تا خواستم بخوابم شروع کرد به ورجه وورجه منم دست باباش رو گذاشتم رو شکمم تا اونم احساسش کنه آخه هی می گفت چرا برای من تکون نمی خوره. تا دست گرم عزیز دلم رو گذاشتم رو شکمم مرتب شروع به حرکتهای محکم کرد و برای باباش ابراز احساسات کرد. بابایش هم که غرق خواب بود خواب از سرش پرید و کلی خوشحال شد و ذوق کرد هی ماشالله گفت منم غرق شادی بودم و چنرین بار خدای مهربون را بابت این نعمت بزرگ و ارزشمند شکر کردم. واقعا حرکتهای  نی نی لذت بخش است و همه ناراحتیهای آدم از یادش میره. ...
21 تير 1390

حاللللللللللللم بده

چقدر امروز حالم بده .از نصفه های شب حالت تهوع دارم و صبح بالا آوردم. خیلی حالم بده نمی دونم چرا و به چه علت این نی نی سایت هم چند روز است خراب است اعصاب ندارم ............وای عصری میرم دکتر ولی تکونهای نی نی گلم حسابی شروع شده و من باهاش حال می کنم اینم قسمت مثبت قضیه است خدا جون کمکم کن
19 تير 1390
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به جوجو طلا می باشد