جوجو طلاجوجو طلا، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 8 روز سن داره

جوجو طلا

اندر احوالات اینروزها

اواخر آذر ماه بالاخره بعد از کلی انتظار اسباب کشی کردیم و هنوز که هنوزه مشغول جابجایی و روبراه کردن خونه جدید هستیم . خوشبختانه راستین اینروزا تو اتاق خودش و روی تختش میخوابه و من از این بابت خیلی خوشحالم. تو دوران اسباب کشی مدتهای طولانی راستین رو پیش مامانم میزاشتم تا راحتتر به کارام برسم و پسرکم هم اذیت نشه و گاهی اوقات پیش مادر همسری. جای جدید هم شکر خدا خوبه و داریم عادت میکنیم ولی هر روز خرده کاری هست و تمومی نداره . آخر هفته ها که از طول هفته بیشتر خسته میشیم چون من و همسری همش در حال خرید کمبودها و جابجایی و شستشو و مرتب کردن خونه ایم . عکسای راستین هم تازه گرفتم که تو پست قبلی گذاشتمشون .خیلی راضی بودم از کیفیت کار. ...
13 دی 1393

37ماهگی

اواخر مهر ماه موقعیتی فراهم شد که به همدان و سرکان رفتیم. خوشبختانه هوا هم خوب بود: و اما محرم امسال که آقا راستین دیگه بزرگ شده بود بهمراه باباش به دسته رفت و زنجیر و طبل می زد: آواخر آبان ماه یه سفر 3 روزه رفتیم شمال و از هوای عالی وو تمیز استفاده کردیم: راستین توی این ماه سرما خورد و یکهفته درگیر بودیم . استامینوفن و آنتی بیوتیک رو هم به مدت 5 روز مصرف کرد و خوشبختانه خوب شد .البته همچنان داستان دارو خوردنش وجود داره و مثل گذشته خیلی خیلی سخت دارو میخوره پسرکم روز به روز فهم و درکش بیشتر میشه و حرفای بامزه و بانمکی میزنه. طوری که واقعا از ثبتشون جا می مونم. تازگی ها خیلی هم خالی بندی میکنه ...
4 آذر 1393

تولد 3 سالگی راستین

تولد 3 سالگی راستین رو  با تم میکی موس 6 روز زودتر از 30 مهر گرفتیم. بخشی از تزئینات : راستین با قیافه جدی، ژست گرفته درسا جون، راستین جون و پریاجون کادو باز کردن کیک میکی موس بیسکویت میکی موس ژله رولی 3 رنگ که برای اولین بار درست کرده بودم ژله برشی میز تنقلات الویه میکی موس شام(پیتزا، ساندویچ،الویه، ماست و سالاد و ژله) راستین و درساجون در حال موتور سواری و اما کادوها: کادوی مامان پری و پدرجون کادوی مامان طیبه و باباجون کادوی آناجون کادوی مامان جون کادوی دایی حامد کادوی دایی سجا...
26 مهر 1393

روز جهانی کودک

روز جهانی کودک، راستین رو به برج میلاد برای تماشای مراسم ویژه اونروز بردم. عمو پورنگ هم بود و راستین کلی خوشحال شد.   صرف ناهار در فود کورت عصر هم کیک خریدیم و با حضور بابایی یه جشن سه نفره گرفتیم. اینم کادوی من و بابایی راستین عزیزم روزت مبارک .امیدوارم همیشه این روز رو برات جشن بگیریم. من و بابایی عاشقانه دوستت داریم. ...
20 مهر 1393

پایان 34 ماهگی و تولد علی جون

پایان 34 ماهگی راستین با حضور عروسکها 4 مهر تولد علی جون بود و ما هم دعوت بودیم.تولد خوب و مرتبی بود و اصلا هم شلوغ نبود واسه همینه من بیشتر خوشم اومد. علی جون و راستین جون از راست: رهام جون، مشکات جون، علی جون و راستین جون کیک میکی موس فشفه بازی و خوشحالی بچه ها میز خوشمزه امیدوارم همه بچه ها سلامت و شاد باشند. ...
17 مهر 1393

سرزمین عجایب

1 مهر راستین رو بهمراه دوستش مایان به سرزمین عجایب بردیم، حسابی بازی کردن بچه ها و بهشون خوش گذشت: راستین در حال بولینگ بازی راستین و مایان جون در حال خوردن بستنی این دوتا وروجک تو رستوران یه گوشه پیدا کرده بودن، قایم میشدن ...
2 مهر 1393

پاییز93 هم از راه رسید

کفشهای تا به تا و وصله دار من کجاست؟ خاطرات خوب و شیرین بهار من کجاست؟ کوچه های خاکی و باهم دویدن هایمان شور و شوق خنده ی بی اختیار من کجاست؟ کاهگل ها عطر دفترهای کاهی داشتند خاک باران خورده ی ایل و تبار من کجاست؟ کو دبستان؟ کو کلاس درس؟ کو آن نیمکت؟ همکلاسی همیشه در کنار من کجاست؟ باغ سرسبز الفبا را چرا گم کرده ام؟ سطر سطر سیب های " آب" دار من کجاست؟ آتش پیراهنت مانده ست در من سالها ریزعلی! تنهای تنهایم قطار من کجاست؟ مانده جای ترکه اش بر روی دستم، کو خودش؟ درس سارا، درس شیرین انار من کجاست؟ رفت آن روباه مکار و پنیرم را ربود زاغ خوش آواز روی شاخسار من کجاست؟ پس چه کس خط میزند مشق شبم را بعد از این؟ ...
1 مهر 1393
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به جوجو طلا می باشد