آذر خوب
تو این ماه آذر 2 تا رویداد مهم در زندگی راستینم رخ داد که نشون میده پسرم داره بزرگ میشه.
رویدا اول (شوع از 17 آذر 92):
از 17 آذر پروژه گرفتن پوشک رو شروع کردیم و شکر خدا جواب داد و راستین با پوشک خداحافظی کرد .تو این مدت یه بار روی فرش گل کاری کرد که بابایی راستین سریع آب کشید بعدش هم چندتا خطای کوچولو رخ داد و دیگه تموم شدددددددددددددد
واقعا خوشحالم چون خیلی کار سختی به نظرم میومد ولی انجام شد و پسرم و خودم راحت شدیم
بای بای پوشک مولفیکس که 2 سال با هم بودیم ......
رویداد دو که 27 آذر 92 رخ داد:
پروژه ترک شیشه شیر بود که بالاخره انجام شد. خوردن شیشه شیر نه یک نیاز بلکه یک عادت شدید برای راستین شده بود بخصوص شبها و من واقعا نگران پوسیدگی دندوناش بود که خوشبختانه ترک کرد.
صبح به راستین توضیح دادم که شیشه بده و دندونات خراب میشه، سیاه میشه باید بریم دکتر و ... از این حرفا . قبول کرد و گفت نمیخورم
اما چند ساعت بعد هوس شیشه کرد و اومد سراغش منم تو شیشه اش آب ریختم و یکم شیر گذاشتم رو میز
یه لیوان شیر خنک و یه دونه شیر نی دار
بهش گفتم بخور ببین کدوم خوشمزه ترست و اونو بخور .هر سه رو امتحان کرد و گفت شیشه بدمزه و گرمه بعد یکم از لیوان یکم شیر نی دار خورد و همینطور تکرار شد.
هر وقت شیشه خواست همینکارو کردم و بالاخره موفق شدم هوراااااااااااااااااااااا
بزن دست قشنگو رو برام و برای راستین
خدایا ممنون