اولین ها
حدود یک هفته بعد از مطمئن شدن من و همسری در مورد بارداری، اولین خبر بارداری رو به مامانی خودم در شب چهارشنبه سوری دادم که کلی ذوق کرد و شبش به بابای گلم هم گفت ولی بقیه نمی دونستن.
شب عید هم که من و همسری در خانه مادر و پدر همسری بودیم خبر رو همسر جان در حین شیرینی پزی اعلام کرد و مامان عزیزش، خواهرش یا همون عمه جان نی نی و پدر شوهر مهربون ما دوتا رو بوسیدن و تبریک گفتن و آرزوهای خوب کردن.
از این به بعد بود که دیگه همه این افراد یه جورایی حسابی هوامو داشتن و مراقبم بودن کلان باحال بود
بهر حال همه این افراد از نزدیکترین ها بودن که خیلی هم خوشحال شدن.......
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی